ترانههای حسنی – حسنی و اشیمشی
ترانههای حسنی شبکه پویا- حسنی و اشیمشی
حسنی میخواد بازی کنه با این مداد و کاغذش
با این کتاب خوبی که هدیه گرفته از باباش
کاغذشو تا میکنه اینجوری قایق میسازه
دلش میخواد قایقاشو تو آب دریا بندازه
با یه مداد کوچولو حسنی یه دریا میکشه
ماهیهای رنگوارنگ موجهای زیبا میکشه
قایق اون تو آب میره پایین میره بالا میره
همراه موجهای بزرگ تا اونور دریا میره
حالا یه گنجشک قشنگ با کاغذ و تا میسازه
کاغذشو تا میکنه براش دو تا پا میسازه
گنجشکه جیک جیک میکنه، جَست میزنه روی دو پا
بالهاشو زود وا میکنه، پَر میکشه میره هوا
کجا میره کجا میره؟ میره تو قاب نقاشی
میشینه روی پشت بوم گنجشکک اشی مشی
بارون میبارید ریز و ریز، برف میاومد آروم آروم
گنجشکک اشی مشی نشسته بود رو پشت بوم
حسنی صداش زد که آهای اونجا نشین اشی مشی
سُر میخوری از اون بالا میوفتی تو حوض نقاشی
پریدنت قصه میشه، قصۀ پُر غصه میشه
تو سوز و سرما آدما یادت میفتن همیشه
گوش نمیداد اشی مشی، جیک و جیک و جیک آواز میخوند
برفها رو از بال و پَرش یواش و آروم میتکوند
حسنی تو دلش میگفت صد آفرین اشی مشی
تازه اگه بیفتی تو، پرندهای رنگی میشی