چرا رابطهی جنسی وابستگی میآورد؟
طی سالها رابطهی جنسی با همسر سابقم باعث شده کارهای احمقانهای بکنم. مثل وارد شدن به روابطی که هیچ برنامهای برایشان نداشتهام، فقط به این دلیل که بهخاطر رابطهجنسی به او وابسته شده بودم. البته دلیلش این نبود که آن رابطهی جنسی آنقدر هوش از سرم پرانده بود که نمیتوانستم دست از آن فرد بکشم ولی بهاین خاطر که آن رابطهجنسی مغزم را فریب داده بود که از آن آدم بهتر روی زمین پیدا نمیشود. من اسم این پدیده را «دیوانگیِ ناشی از رابطهی جنسی» میگذارم. این پدیده زمانی اتفاق میافتد که بعد از ایجاد رابطهی جنسی با یک فرد جدید، ذهن منطقیتان مغلوب ذهن احساسیتان میشود. ولی چرا رابطهی جنسی وابستگیای اینچنینی ایجاد میکند؟
دو سال تمام طول کشید تا اینکه ذهن منطقیام بتواند در جنگ پیروز شود و آن فرد را کنار بگذارم. بااینحال بااینکه میدانستم آن رابطه هیچوقت به هیچکجا نمیرسد، قلبم شکسته بود. با خودم میگفتم چطور میتوانم این احساسات را به فرد دیگری هم پیدا کنم؟ همه چیز افتضاح بود. ولی بعد از بیرون کردن کامل او از ذهنم خیلی طول نکشید که بتوانم درک کنم چقدر آن رابطه برایم مضر بوده است.