کاهش وزن و لاغری از زبان ملیکا شریفی نیا
ملیکا شریفی نیا : از رژیمم راضیام، اما دوست دارم ۳ کیلوگرم دیگر هم کم کنم.
بیشتر چه موادی بهعنوان وعدههای غذایی مصرف میکردید؟
در خانه فقط سالاد و نان و پنیر میخوردم و تازه حالا دارم تنها یک روز در هفته رژیمم را میشکنم و موادی میخورم که دوست دارم، اما باز هم خیلی کم و بهصورت محدود.
وقتی این رژیم لاغری را شروع کردید، دچار ضعف اعصاب یا بیحوصلگی نشدید؟
چرا، خیلی بیحوصله شده بودم و شرایط برایم سخت بود. به همین دلیل سعی کردم با دوستانم بیشتر رفت و آمد کنم اما به آنها گفتم، در صورتی میتوانم با شما رفت وآمد داشته باشم که رژیم را هم نشکنم و آنها هم با من همکاری کردند.
نظر خانوادهتان در این مورد چه بود؟
خیلی خوشحال بودند و تشویقم میکردند. پدرم که اصلا باورش نمیشد چون او همیشه به من میگفت: «خودت را لاغر کن» ولی خب نمیتوانستم. در مدتی که رژیم داشتم، مادرم نزدیک به ۲ ماه به سفر رفتند و من را ندیدند و من در طول این مدت میگفتم برایم لباس با سایز کوچک بخرد و وقتی ایشان از سفر آمدند و من را دیدند، باورشان نمیشد و با کلی خوشحالی گفتند: «من به تو ایمان داشتم که میتوانی و خوشحالم که حالا تمام لباسهایت اندازهات میشود.»
کلا ارتباطتان با غذا چگونه است؟
ارتباط خیلی خوبی داشتم، ولی حالا دیگر غذا برایم هوسانگیز نیست. من همیشه عاشقانه غذا خوردن را دوست داشتم. فستفود را هم همینطور. قبلا دیوانهوار سس و غذاهای پرحجم میخوردم ولی حالا دیگر غذا برایم مانند قبل نیست.
حسی که امروز دارید را چگونه به تصویر میکشید؟
قبلا یک گمگشتگی بزرگی داشتم که توانستم با آن کنار بیایم. شاید یک دریا بکشم که توفان سنگینی را پشت سر گذاشته است. بههرحال، از خودم خیلی راضیام که توانستم این توفان را مهار کنم.